کد مطلب:102493 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

نتیجه ی حکمیت











پس از نوشتن و امضا كردن پیمان نامه ی حكمیت، دو داور به جایگاه داوری

[صفحه 457]

رفتند و سخنها با هم درمیان گذاشتند، سرانجام روز اعلام نظر داوران فرارسید. گروه ناظران و افراد دیگری كه در آن شهر گرد آمده بودند، چشم به راه نشسته اند. هر دو نفر پیش آمدند. ابن عباس كه رئیس هیات ناظران عراق بود به ابوموسی اشعری گفت: بگذار عمرو پیش از تو به منبر برود و نظر خودش را اعلام كند، بعد تو بر منبر فراز شو و نظر خود را بگو. ابوموسی گفت با هم قراری گذاشته ایم و هیچ یك از ما برخلاف قرار عمل نخواهد كرد. نخست بر منبر فراز شده گفت: ما دو نفر بدین نتیجه رسیده ایم كه وجود علی و معاویه باعث اختلاف میان مسلمانان است، ما هر دو را از خلافت و امارت بركنار می كنیم، تا مسلمانان هركس را خواستند، پس از مشورت، انتخاب كنند و من كه نماینده ی علی هستم او را از خلافت بركنار می كنم، همانگونه كه انگشترم را از انگشتم بیرون می آورم. انگشتری را از انگشتش بیرون آورد و از منبر فرود آمد.

پس از وی عمروبن عاص بر منبر فراز شد و گفت: مردم، دیدید كه ابوموسی علی را از خلافت بركنار كرد همانگونه كه انگشترش را از انگشتش بیرون آورد، من ماویه را به جای علی خلیفه می دانم همانگونه كه این انگشتری را در انگشتم می كنم. انگشتر خود را كه بیرون آورده بود به انگشت كرد و از منبر فرود آمد.

ابوموسی به عمروبن عاص تاخت و به او دشنام داد كه مرا فریفتی، تنی چند از عراقیان نیز به ابوموسی تاختند و و او را سرزنش كردند كه چرا سخن ابن عباس را نپذیرفت و پیش از عمرو بن منبر بالا رفت تا چنین فریب بخورد.

لیكن به نظر نمی رسد كه ابوموسی بدین سادگی از عمرو فریب خورده باشد، زیرا ابوموسی نیز- برخلاف شهرت- شخص ساده و فریب خوری نبود، بلكه همه ی این صحنه آرایی نتیجه ی توطئه از پیش برنامه ریزی شده ای بود و آن دشنام و به هم تاختن هم صحنه سازی ناشیانه ای برای فریب دادن مردم بود. از این گذشته روش مشاوره و شیوه ی داوری داوران هم بر طبق قرآن و پیمان نامه نبود.

[صفحه 458]

امیرالمومنین (ع) پس از شنیدن نتیجه ی حكمیت، در پاسخ به گروهی از خوارج و دسته ای از منافقین كه به نتیجه اعتراض داشتند، گفت:

«فاجمع رای ملئكم علی ان اختاروا رجلین، فاخذنا علیهما ان یجعجعا عند القرآن و لا یجاوزاه و تكون السنتهما معه و قلوبهما تبعه، فتاها عنه و تركا الحق و همایبصرانه و كان الجور هواهما و الاعوجاج دابهما.و قد سبق اسئثناونا علیهما فی الحكم بالعدل و العمل بالحق سوء رایهما و جور حكمهما. و الثقه فی ایدینا لانفسنا، حین خالفا سبیل الحق و اتیا بما لا یعرف من معكوس الحكم.»[1].

[صفحه 459]

پس رای سران تان یكپارچه بر آن شد كه دو مرد را (به داوری) برگزینند، پس ما بر عهده ی آنان گذاشتیم كه در كنار قرآن بایستند و از آن فراتر نروند و زبانهایشان با آن باشد و دلهایشان پیرو آن، پس آن دو از قرآن به بیراهه رفتند و در همان حال كه حق را می دیدند آن را فروگذاشتند و بیراهه روی خواستشان و كجروی شیوه ی ایشان است. و شرط ما با آنان در داوری كردن به داد و رفتار كردن به حق از بد رای دادن آنان و به ستم داوری كردنشان پیشی گرفته است. و چون از راه حق بیرون رفتند و داوری واژگونه ای كه كسی آن را نمی شناسد كردند، ما هم برای خود وثیقه ای استوار در اختیار داریم (برای آن كه داوری آنان را نپذیریم).

امیرالمومنین (ع) در این سخن به مخالفان می گوید: این شما بودید كه در هنگامه ی جنگ و در آن لحظات كه پیروزی نزدیك بود، فریب درخواست دشمن را برای آشتی و داوری درباره ی آن خوردید و گفته های دورویانه ی سران و شخصیت های خودفروخته را برای آتش بس پذیرفتید و دو مرد شناخته شده را كه هیچ یك مورد رضایت ما نبودند، برگزیدید. چون گزینش آنان به وسیله ی مردم انجام گرفته بود، ناچار بدان تسلیم شدیم، لیكن در پیمان نامه بر عهده ی آنان گذاشتیم و از آنان پیمان گرفتیم كه بر پایه ی آموزه ها و دستورهای قرآن عمل كنند و از آنها نگذرند و زبان و دلشان خالصانه از قرآن پیروی كند، اما چنان كه پیش بینی می شد، از فرمان قرآن سرپیچی كرده به گرایشهای انحرافی و ناحق خود روی آوردند. و از آن جا كه ما شرط پذیرش نتیجه ی داوری آنان را پیروی آن دو تن از قرآن و داوری كردن بر پایه ی قرآن قرار داده بودیم، اكنون كه حكمی بیدادگرانه و باطل از خود نشان داده اند، ما خود را پایبند بدان نمی دانیم و آن را نمی پذیریم و حق بازگشت به جنگ را برای خود محفوظ می دانیم.

اكنون خدا شما را رحمت كند و از سر كوتاهی ها و بهانه جویی هایتان درگذرد،

[صفحه 460]

آماده شوید كه به میدان جنگ با ستمگران بازگردیم و پیروزی ناتمام را كه رها كردید، بار دیگر به پایان برسانیم.

[صفحه 461]


صفحه 457، 458، 459، 460، 461.








    1. همان، كلام 177.